انتخاب مبدا تاریخ برای هر ملتی از این جهت
میتواند مفید باشد که نشاندهنده قدمت آن ملت است هر چند که داشتن قدمت الزاما
نمیتواند مطلوبیتی بهمراه داشته باشد ولی وجود برجسته گیهای فرهنگی و علمی بیشتری
را در تاریخ آن ملت میتوان انتظار داشت که به هویت بخشی مردمان آن سرزمین کمک
فراوانی میکند.
باری بحث من مربوط به فاجعه مبدا تاریخ کشورمان
ایران است . آیا خجالت آور نیست که مبدا تاریخ کشور بزرگی مثل ایران که تاریخ آن
سراسر پر از افتخارات فرهنگی و علمی است دستمایه مهاجرت یک عرب بیابانگرد قرار گیرد؟ آیا دراین کشور واقعه مهمتری وجود
نداشته است که بتوان آنرا بعنوان مبدا تاریخ انتخاب نمود؟ یکی از کارهای بجا و
شایسته ای که شاه سابق انجام داد و بسیار جای تقدیر دارد این بود که مبدا تاریخ را
به سلسله هخامنشی نسبت داد هر چند بنظر من بهتر می بود که تاریخ ایجاد سلسله مادها
بعنوان مبدا تاریخ قرار گیرد.
ما باید از این ننگ تاریخی فاصله بگیریم. هجری شمسی
دیگر چه صیغه ای است؟ اسلام مهاجم چه گلی بر سر ایران یا سایر کشورها زده که بخواهد
مبدا تاریخ ما قرار گیرد؟ خیام، حافظ، فردوسی، رازی، عطار، بیرونی، خوارزمی، این
سینا و بسیاری نوابغ دیگر که از این کشور برخاسته اند معروفیت جهانی دارند. یک عرب
را طی 1400 سال گذشته نمیتوانید پیدا کنید
که اختراعی یا دستاوردی برای بشریت داشته باشد یا جهان آنرا بشناسد.آنچه اسلام به
بشریت عرضه کرده بن لادن و ملک فهد، صدام و ... است که بخاطر جنایتهای ضد بشری یا پول باد
آورده جهانیان آنان را خوب میشناسند اما امان از یک اختراع و ابداع توسط عرب. از
همه دردناکتر اینکه نوابغ ایرانی را بعنوان عرب جماعت جا زده اند ( در این مورد
مقاله ای خواهم نوشت ).
اسلام
ماهیتا نه میتوانسته ، نه میتواند و نه در آینده خواهد توانست تمدنی ایجاد نماید
دستورات ضد بشری سنگسار کجا و تمدن کجا؟ تمدن نیازمند کار و تحقیق علمی و تجمع
آراست نه دعا و صلوات نماز جمعه رفتن.
در حکومت بعدی قطعا باید تغییر مبدا تاریخ جزو
اولین کارها قرار گرد و برای همیشه به این ننگ ابدی پایان داده شود .
به امید آنروز



No comments:
Post a Comment