Monday, July 28, 2014

داستان نبرد اسراییل با فلسطین

داستان نبرد اسراییل با فلسطین از آن کلاف های سر در گم است که هر حکومتی بر حسب اوضاع آنرا بنفع خودش تفسیر میکند. " دفاع حقی طبیعی " است جای شکی باقی نمیگذارد که باید دست اسراییل برای حمله باز بماند. این عبارت شعاری است که از طرف اسراییل همواره عنوان شده است. آنطرف قضیه حکومت اسلام است که ایرانیان را که ساکنان اصلی ین سرزمین هستند کشتار میکند ولی به حمایت انسانی (!) از فلسطینیان می پردازد. شیوه اش هم طبق معمول تحریک احساسات ملت بی عقل است چه کسی که عقل ضعیف داشته باشد قطعا احساس در تصمیم او غلبه میکند.
این جنگ از دیدگاههای مختلف حقوقی ، انسانی ، سیاسی و غیره قابلیت بحث دارد و چه بسا از هر دیدگاه به نتایج متفاوتی برسیم. شاید کمتر کسی بداند که یهودیان بسیاری از مناطق فلسطین را در غالب خرید مزارع پس از جنگ جهانی اول از ایشان خریداری کرده و پولش را هم حتی چند برابر قیمت واقعی آن پرداخته اند و لذا از این دیدگاه حق دارند که خود را مالک سرزمین بدانند.
فاجعه اینجاست که حکومت اسلامی برای موی دماغ شدن قدرتهای جهانی در هر نقطه از جهان اعم از فلسطین- ونزوئلا- آذربایجان شوروی – افغانستان – سودان -  ... سرمایه گذاری کرده و منابع مالی که باید صرف زندگی ایرانیان شود در این مناطق جهت تهیه مهممات جنگی و آموزش مشتی فریب خورده ساده دل هزینه میشود. یکی از مهمترین این مناطق همانا مناطق فلسطین است که گمان میکند میتواند با اعلام حمایت از آنان مشتی مردم را در کشورهای باصطلاح اسلامی جلب کند، آنان را به خطری بالقوه برای حکومت هایشان تبدیل کند و دلسوزی خیرخواه برای آنان جلوه کند. بیچاره مردم فلسطین که پس از آنهمه مصیبت و رنج اکنون در چاه مشتی جاه طلب افتاده اند. در واقع میتوان قاتلان فلسطینیان را حکومت اسلامی ایران قلمداد کرد.  
حکومت آخوندی نمیداند که قدرتهای جهانی اجازه چنین کاری را هرگز نخواهند داد و زمانی که وقتش برسد همان بلایی که بر سر مصر و لیبی و افغانستان و عراق آوردند بر سر اینان نیز خواهد آورد. از قدیم گفته اند هر بلای غیر قابل حلی را باید با جنس خودش مداوا کرد و بلای شیعه خامنه ای همانا با داروی داعش مداوا خواهد شد.

Friday, June 20, 2014

دلیل منطقی رژیم برای کتک زدن و پراکندن زنان حامی تیم والیبال


در حالیکه زنان جامعه ما ، حضور در ورزشگاهها را مانند همه کشورهای توسعه یافته دنیا حق خود میداند سئوال اینجاست که چرا رژیم بهیچوجه حاضر به پذیرش این موضوع نیست ؟ دلیلش روشن است . رژیم عملا هیچ مشکلی با این موضوع و موضوعات مشابه دیگر ندارد اما وقتی عواقبش  را بررسی میکند لرزه بر تن زهوار در رفته خامنه ای و اذنابش می افتد. آری دیکتاتورها و رژیم های دیکتاتوری مثل سگ از اتحاد مردم وحشت دارند. آنها چنان هراسناکند که حتی ریسک اتحاد چند راننده اتوبوس شرکت واحد ، چند زن حامی ورزش، چند گروه کوچک حامی محیط زیست، تشکیل جلسات کانون وکلا ، مردمی که خواهان حفظ دریاچه ارومیه هستند و ... را نمی پذیرند.
رژیم هنوز هراس خود از پیروزی تیم فوتبال ایران بر استرالیا و رفتن به جام جهانی را که باعث جرقه ای سهمگین در جامعه شد از یاد نبرده است . اگر آن اتفاق امروز تکرار شود با توجه به نفرت عمومی ، عجیب نیست که پایه های سست رژیم را ویران سازد.
دیدگاه دیکتاتور حفظ قدرت به هر طریق ممکن تنها هدف است. آنها که سرنوشت اسلاف خویش را دیده اند در ابتدا گمان میکردند با توسل به دین و تعصب حماقت باری که مردم برای دین و روحانی قائل بودند سرنوشت متفاوتی با سایر زورمداران و دیکتاتورها خواهند داشت. آنها نیک میدانند که اگر مثل شاه سابق کمی انعطاف بخرج دهند و بخواهند ذره ای فضای باز سیاسی و اجتماعی را باز کنند کارشان تمام است .
مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها همان کسانی هستند که طاقت هر صدا و هر اقدامی که بالقوه بتواند زمینه ساز تحرکی بزرگتر و مردمی را فراهم سازد نمی آورند . اگر چه همیشه چند چاپلوس و وطن فروش و خائن انسانیت خود را فروخته و همواره در نزد دیکتاتورها مراتب بندگی خود را بجا می آورند ولی دیکتاتورها بخوبی از نفرت مردمان نسبت بخود آگاهی دارند. در دل آنها ترسی است که خواب را از چشمانشان می رباید.
از طرف دیگر آخوند جنایتکار همیشه ملیت و ملی گرایی را تهدیدی بری بستن دکان مفت خوری خود میداند. حسی خوشحالی و انبساط خاطری که ناشی از پیروزی های ملی به انسان دست میدهد از نظر آخوند مفت خور، در تضادی کامل با تسلط خود بر مردم می بیند و سخت خواب آنها را بخطر می اندازد. آخوندی که عمری دست به هیچ کار مثبت تولیدی نزده و اصولا حاضر نیست تن به کار دهد، که اگر تن میداد، آخوند نمیشد نیک میداند اگر از خر مراد پیاده شود بدجوری به دریوزگی خواهد افتاد و از گرسنگی خواهد مرد. آمین
اتفاقا ترویج و تشویق زمینه های اتحاد مردم ، تشکیل گروههای  مختلف پاشنه آشیل رژیم است. مردم باید همت کنند در هر زمینه ای که ممکن است گروهی تشکیل داده و به فعالیت بپردازند قطعا حکومت نمیتواند با هزاران گروه کوچک به مقابله برخیزد. مثال آن داستانی است که میگوید نبرد با یک حیوان بزرگ و درنده مثل شیر آسانتر از مبارزه با صدها زنبور کوچک است زیرا در مورد اول زاویه حمله مشخص است و میتوان تمرکز برای دفاع را ایجاد کرد اما هنگامی که صدها زنبور همزمان از زوایای مختلف هجوم می آورند عملا هیچ دفاعی ممکن نیست !
در دنیای فوتبال هیچ چیز عجیب نیست مردم باید آماده باشند در صورت پیروزی ایران بر آرژانتین چنان به خیابانها هجوم برند که آخوند جانی حساب کار خود را بنماید. با توجه به شب بودن زمان ، حمله به بانکها، مراکز بسیج، ساختمانهای دولتی، قطع برقهای محله در صورت  حمله مزدوران حکومت و ... میتواند زمینه ساز تغییر حکومت باشد.

Wednesday, May 14, 2014

دلیلی برای اینکه چگونه " شیران غران ایران زمین " تبدیل به شیران بی یال و کوپال شدند

حکايت درين معني که مسئله نفي خودي از مخترعات اقوام مغلوبه بني نوع انسان است که باين طريق مخفي اخلاق اقوام غالبه را ضعيف مي سازند
آن شنيدستي که در عهد قديم
گوسفندان در علف زاري مقيم
از وفور کاه نسل افزا بدند
فارغ از انديشه ي اعدا بدند
آخر از نا سازي تقدير ميش
گشت از تير بلائي سينه ريش
شيرها از بيشه سر بيرون زدند
بر علف زار بزان شبخون زدند
جذب و استيلا شعار قوت است
فتح راز آشکار قوت است
شير نر کوس شهنشاهي نواخت
ميش را از حريت محروم ساخت
بسکه از شيران نيايد جز شکار
سرخ شد از خون ميش آن مرغزار
گوسفندي زيرکي فهميده ئي
کهنه سالي گرگ باران ديده ئي
تنگدل از روزگار قوم خويش
از ستمهاي هژبران سينه ريش
شکوه ها از گردش تقدير کرد
کار خود را محکم از تدبير کرد
بهر حفظ خويش مرد ناتوان
حيله ها جويد ز عقل کاردان
در غلامي از پي دفع ضرر
قوت تدبير گردد تيز تر
پخته چون گردد جنون انتقام
فتنه انديشي کند عقل غلام
گفت با خود عقده ي ما مشکل است
قلزم غمهاي ما بي ساحل است
ميش نتواند بزور از شير رست
سيم ساعد ما و او پولاد دست
نيست ممکن کز کمال وعظ و پند
خوي گرگي آفريند گوسفند
شير نر را ميش کردن ممکن است
غافلش از خويش کردن ممکن است
صاحب آوازه ي الهام گشت
واعظ شيران خون آشام گشت
نعره زد اي قوم کذاب اشر
بي خبر از يوم نحس مستمر
مايه دار از قوت روحانيم
بهر شيران مرسل يزدانيم
ديده ي بي نور را نور آمدم
صاحب دستور و مأمور آمدم
توبه از اعمال نامحمود کن
اي زيان انديش فکر سود کن
هر که باشد تند و زور آور شقي است
زندگي مستحکم از نفي خودي است
روح نيکان از علف يابد غذا
تارک اللحم است مقبول خدا
تيزي دندان ترا رسوا کند
ديده ي ادراک را اعمي کند
جنت از بهر ضعيفان است و بس
قوت از اسباب خسران است و بس
جستجوي عظمت و سطوت شر است
تنگدستي از امارت خوشتر است
برق سوزان در کمين دانه نيست
دانه گر خرمن شود فرزانه نيست
ذره شو صحرا مشو گر عاقلي
تا ز نور آفتابي بر خوري
اي که مي نازي بذبح گوسفند
ذبح کن خود را که باشي ارجمند
زندگي را مي کند ناپايدار
جبر و قهر و انتقام و اقتدار
سبزه پا مال است و رويد بار بار
خواب مرگ از ديده شويد بار بار
غافل از خود شو اگر فرزانه ئي
گر ز خود غافل نه ئي ديوانه ئي
چشم بند و گوش بند و لب به بند
تا رسد فکر تو بر چرخ بلند
اين علفزار جهان هيچ است هيچ
تو برين موهوم اي نادان مپيچ
خيل شير از سخت کوشي خسته بود
دل بذوق تن پرستي بسته بود
آمدش اين پند خواب آور پسند
خورد از خامي فسون گوسفند
آنکه کردي گوسفندان را شکار
کرد دين گوسفندي اختيار
با پلنگان سازگار آمد علف
گشت آخر گوهر شيري خزف
از علف آن تيزي دندان نماند
هيبت چشم شرار افشان نماند
دل بتدريج از ميان سينه رفت
جوهر آئينه از آئينه رفت
آن جنون کوشش کامل نماند
آن تقاضاي عمل در دل نماند
اقتدار و عزم و استقلال رفت
اعتبار و عزت و اقبال رفت
پنجه هاي آهنين بي زور شد
مرده شد دلها و تنها گور شد
زور تن کاهيد و خوف جان فزود
خوف جان سرمايه ي همت ربود
صد مرض پيدا شد از بي همتي
کوته دستي بيدلي دون فطرتي
شير بيدار از فسون ميش خفت
انحطاط خويش را تهذيب گفت

توضیح اینکه اصولا شیری که بر روی پرچم ایران نقش بسته بوده است بدون شمشیر بوده و خاندان پهلوی برای راضی نگهداشتن روحانیت این شمشیر را بدست شیر زبان بسته داده است ( به نشانه شمشیر علی و نشانی از تشیع ) بدیهیست که در حکومت بعدی آنچه وجود خواهد داشت همانا شیر بعلاوه خورشید است و لاغیر. زیرا آخوندی در این کشور نخواهد ماند که بتواند عرض اندام نماید.
جاوید ایران و پاینده ایرانی


Sunday, May 4, 2014

امپراطوری جنایت علیه بشریت

این استدلال که هر ملتی آخوند بیشتری داشته باشد بدبخت تر و عقب مانده تر است به واقع سخن درستی است . حال اگر این ملاهای جنایتکار دستیرسی به قدرت هم پیدا کنند که دیگر فاتحه آن مردم را باید خواند. کلیپ زیر نشان دهنده تنها جزیی از جنایتهای ملاهاست علیه کل بشریت، جنایاتی که روی هیتلر را هم سفید میکند. مقایسه منشور آزادی کوروش و سیاستهای آخوند های حاکم آدم را به حیرت می اندازد که چگونه ملتی در اوج اقتدار و آزاد اندیشی به یمن وجود آخوند زبان نفهم به آنچنان درجه ای از حقارت و درندگی میرسد که حتی حیوانات را هم پشت سر میگذارد.
 آنچه تاریخ نشان میدهد اینست که اگر چه بسیار از چپ و راست بر میهن ما تاخته اند اما هیچگاه نتوانسته اند فرهنگی که کوروش بزرگ در قلب های ایران ساخت را نابود کنند . براستی ایرانیان میتوانند مفتخر باشند که در تاریخ  بزرگترین و بلندترین دفاع از هویت یک ملت  را به اسم خود ثبت کرده اند.

Saturday, April 12, 2014

کاریکاتور ترازوی عدالت اسلامی در آستانه اعدام چند تن از هم میهنانم


 در حکومت بعدی کلیه راههای درآمد آخوند باید قطع گردد. اینان با حقه بازی پولهای کلان از مردم نادان گرفته و به حیات ننگین خود طی 1400 سال ادامه داده اند. در حکومت بعدی پرداخت یا گرفتن هر گونه وجهی بعنوان "  رد مظالم " ، " فطریه "، " سهم امام "، " خمس و زکات " و غیره بدلیل نپرداختن مالیات دولت جرم بحساب خواهد آمد. آموزشهای دینی در آموزش و پرورش ایران جایی نخواهد داشت. تمامی مناصب آخوندی اعم از دفاتر ازدواج و طلاق ،  مداارس دینی و غیره باید حذف شود. برگزاری مراسم عزاداری روضه و دریافت پول بدلیل دروغ پراکنی و تشویش اذهان عمومی جرم خواهد بود. ثبت ازدواج و طلاق تنها در صورت سن بلوغ شناخته شده در جهان - 18 سال -و صرفا با درخواست ، امضا طرفین صورت خواهد پذیرفت و نیازی به خواندن آنچه خطبه عقد نامیده میشود نخواهد بود . تمام .مواردی که حضور نحس آخوند را در زندگی جاری ایرانیان رقم میزند باید از کل جامعه حذف گردد.. تعطیلات دینی در هر شکل آن ملغی خواهد شد. حوزه های علمیه بعنوان مراکز ترویج خرافات و تشویش اذهان عمومی باید بر سر آخوند خراب گردد. آخوندی که در آمد مفت نداشته باشد در ایران ما نخواهد ماند زیرا اولا کار دیگری بلد نیست و در ثانی بر فرض محال هم که کاری بلد باشد !! این مفت خوران تن به کار نخواهند داد.
 از هم اکنون خود را برای  حکومت بعدی آماده کنیم سحر نزدیک است.

Friday, April 4, 2014

اپوزیسیون ها و 30 سال راه اشتباه

آنانکه بدنبال مبارزه مدنی بمنظور سرنگونی رژیم هستند آیا میدانند که نمیتوان هیچ سابقه مثبت و قابل قبولی از آن در تاریخ پیدا نمود ؟ اگر مبارزه مدنی گاندی و پیروانش در هند و یا مبارزه مردم را در اوکراین میخواهید مثال بیاورید، باید بدانید اصولا هیچ شباهتی بین ما و آنها وجود ندارد.
در کدامیک از کشورهایی که اسلام به جان آنها افتاده و خونشان را مکیده است مبارزات مدنی جواب داده است ؟ پاکستان ؟ عراق ؟ افانستان؟ سوریه؟ لیبی؟ ...
این برداشت از سر ساده انگاریست که پنداشته شود آخوندی که هیچ کاری بلد نیست انجام دهد واگر دکان های مفت خوری اش بسته شود از گرسنگی جان خواهد سپرد، لحظه ای فشار و خشونت را کم کند . آنها تا آخرین لحظه کمر به قتل مردم بسته اند نه از سر شجاعت ، بلکه از سر ناچاری.
بررسی تاریخ وفرهنگ ایران و ایرانی نشان از آن دارد که همواره گرد شخصی که به هر دلیل مقبولیت اجتماعی و کاریزماتیک  برایش یافته جمع شده اند و خواسته های اجتماعی خود را بر آورده کرده اند. کوروش ، کاوه آهنگر ، مصدق ، بابک خرمدین ، خمینی کذاب و بسیاری دیگر را میتوان بر شمرد که فارغ از درستی انتخاب آنها، نشان میدهد وجود شخصی که ویژگیهای کاریزماتیک داشته باشد برای قیام ایرانیان لازم است و هم از اینروست حکومت اسلامی به قتل کلیه کسانی که میتوانسته اند بالفعل یا بالقوه این نقش را بعهده بگیرند کمر بست و لحظه ای کوتاه ننشست. قتل فروهر، بختیار، ترور میکونوس ،  و بسیاری موارد دیگرنیز در همین راستا بوده است.
بهر دلیل تمام افراد و گروههایی که خود را اپوزیسیون حکومت اسلامی میخوانند  نتوانسته اند چنین مقبولیت کاریزماتیکی را در اذهان مردم ایجاد کنند. از یکطرف میخواهند مبانی آزادیخواهی غربی را ملاک قرار دهند و از طرف دیگر این مبانی در کشورهایی که با زهر اسلام آلوده شده اند جواب نمی دهد.
و در این برهه از زمان زرتشت و دین زرتشتی میتواند تیری خلاصی باشد برای دفن ابدی اسلام ناب محمدی. هم اوست که میتواند بعنوان کاریزما عمل کند. هم اوست که بجز سخن نیک هیچ نمی گوید. هم اوست که مظهر پاکی و انسانیت است و احساس غرور را در ایرانیان زنده میکند. دین زرتشتی است که با روحیه ایرانیان سازگاری تام دارد. اوست کاریمایی که بدنبالش هستیم. یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.
لازم نیست از گور برخیزد و ما را به قیام دعوت کند تنها کافیست کتابش اوستا را بخوانیم دستوراتش را آویزه گوش  قرار دهیم، آنرا سر سفره هفت سین گذاریم ، دعای سال تحویل را از اوستا انتخاب کنیم ،  و .... محوری خواهد شد برای آنکه سخن مشترک و هدف یکسان داشته باشیم همان چیزی که آخوند را به هراس می اندازد یعنی اتحاد.
زرتشت نه حضور فیزیکی دارد که ترورش کنند، نه نشانی از بدی در او هست ، نه سابقه خیانت و تحقیر و تزویر در تعلیمش وجود دارد و به معنای کامل میتواند نقش یک محور اتحاد و بر انگیزاننده علیه ستم آخوندی را بازی کند.
از طرف دیگر هر اپوزیسیونی میتواند محور کار خود را بر مبنای تعالیم زرتشت قرار دهد و مطمئن باشد که بسیاری به او خواهند پیوست و جرقه ای برای ابودی آخوند و دین کذایی اش شعله ور خواهد شد
آنان که فکر میکنند میتوانند در تغییراتی آرام حکومت را سرنگون کنند سخت در اشتباهند در این فر آیند کشته های بسیاری خواهیم داد. چه باک ؟ مگر غیر از اینست که 7000 سال این کشور را با خون خود پاسداری کرده ایم؟ ما که در سرود ملی میخوانیم " جان من فدای خاک پاک میهنم" کی قرار است آنرا به اجرا بگذاریم. مسلم است که بهترین راه این نیست که افرادی دیگر از سرزمین اهورایی کشته شوند اما مگر چاره دیگری هست؟
در حکومت بعدی به یمن تعالیم زرتشت پاک، زمینه برای ایجاد امنیت و رفاه، و رشد و باروری استعدادها میسر خواهد شد



شکست سنگین حکومت از چند سرباز عادی



آزادی سربازان بی تقصیر ایرانی که فقط مشغول وظیفه خود بوده اند باعث خوشحالیست اما این موضوع یک پیام دیگر هم دارد و آن شکست حکومت اسلامیست . حکومتی که می پندارد میتواند با سرکوب همواره بر مخالفانش پیروز شود امروز شکست سختی را تجربه کرد اگر چه مثل همیشه با جار و جنجال و تبلیغات وارونه این موضوع را بعنوان پیروزی دیپلماسی خود قلمداد خواهد کرد اما واقعیت اینست که حکومتی که آنقدر اقتدار در خود میدید که سالها مردم کرد را ر کردستان را قلع و قمع کرد، چند هزار نفر را در سال 67 بصورت گروهی در زندانها اعدام کردو اعتراضات مردمی اخیر را با خشونت سرکوب کرد، امروز آنقدر ضعیف  و ناتوان شده که در قبال قیام تنها چند آزادیخواه بلوچ که برای اعاده حقی که از آنها ضایع شده کم می آورد و خود را مجبور به مبادله اسیران می بیند.مبادله اسیران نه از سر عقلانیت بلکه از ضعف مفرط بود. 

آری افراد جیش العدل نه توپ و تانک داشتند و نه هواپیمای جنگی و رادار و غیره. این موضوع بخوبی نشان میدهد که ضعف حکومت تا به چه حد رسیده تنها جرقه ای کافیست که آتش مردمی را شعله ور سازد.

نوشیدن جام زهر توسط امام کذاب ، تسلیم بی قید و شرط خامنه ای در مذاکرات هسته ای  در مقابله با غرب ، و امروز تسلیم بی چون و چرا در مقابل غیور مردانی که تنها خواهان حق خود بودند و راهی جز این در پیش رو نداشتند نشان شکست سختی است. شکستی که دیگر بار نور امید را در بین ما روشن می سازد که حکومت ننگ و نفاق رفتنی است.

برای اداره حکومت بعدی از هم اکنون باید با مشارکت همه گروه ها برنامه ریزی کرد.

چنین بادا